پدری که برای پسر مبتلا به اوتیسم خود جت اسنوبورد می سازد
تریسی و پسرش جکسون در حال آماده شدن برای بهترین زمان سال هستند.
تریسی با لبخند می گوید: «این جشن بهتر از کریسمس است».
جکسون از کودکی در این مراسم حضور داشت، قبل از اینکه برای دومین هالووین لباس میمون بپوشد. او جورج کنجکاو بود و پدرش چاد مردی با کلاه زرد.
تقریباً در این زمان، تریسی متوجه شد که بیشتر از لباس، این پسرش است که عجیب است.
تریسی می گوید: «او بسیار شلخته بود. او را نزد دکتر بردم و گفتم: او به من نگاه نمی کند. فکر می کنم به اوتیسم مبتلا است».
تریسی درست میگفت و درنهایت جکسون به مجموعهای نادر و پیچیده از اختلالات، از جمله فلج مغزی مبتلا شد.
تریسی به یاد میآورد: «در ابتدا تصورمان این بود که هرگز قادر به انجام مراسم هالووین نخواهیم بود».
تریسی می گوید: «ما می توانیم او را روی ویلچر بگذاریم و خانه به خانه او را برای مراسم ببریم اما این کار خیلی جالب نیست».
به جای نشستن و غصه خوردن، چاد راهی پیدا کرد تا در سومین جشن هالووین پسرشان احساس خوبی پیدا کند. او علیرغم اینکه هیچ تجربه قبلی در ساخت و ساز نداشت، نسخه موبایلی از خانه بادکنکی انیمیشن «آپ» ساخت و جکسون با لباس پیرمرد انیمیشن داخل خانه نشست.
چاد میگوید: «نمیدانستم این خلاقیت در من وجود دارد. تا زمانی که مجبور به انجام این کار نشدم نمیدانستم که می توانم این کار را انجام دهم».
وقتی جکسون چهار ساله بود، وارد اسکوبی دو شد، بنابراین چاد یک کپی از ماشین آن سگ کارتونی را ساخت تا پسرش بتواند خانه به خانه با ماشین خود برود و اسنکهای اسکوبی را با خود ببرد.
چاد لبخند زنان می گفت: «این عشق است. این قطعا یک کار عاشقانه است».
وقتی جکسون هفت ساله بود آمبولانسی با چراغ های چشمک زن و بلندگوی بلوتوثی ساخت که آهنگهایی با مضمون مراقبتهای بهداشتی پخش میکرد تا از اولین نجات دهندگانی که برای نجات پسرش آمده بودند تشکر کند.
هر طور که این ماشین ها را توصیف کنید چاد ماه ها وقت برای ساختن آنها صرف کرده است و در ابتدا هم هیچ برنامهای نداشت.
امسال برای اولین بار جکسون توانست به ساخت برخی از بخش های این ماشین ها کمک کند.
تریسی با غرور لبخند می زند و می گوید: «خدای من، او بالغ شده است. او بلند شده است.»
امسال این پسر ۱۰ ساله نمی تواند خلبان خیلی خوبی برای پیچیدهترین لباس ساخت پدرش باشد.
این یک اسنوبورد جت نیروی هوایی سلطنتی کانادا است که در حال پخش موسیقی «تاپ گان» (از بلندگوی بلوتوثی) موتورش روشن میشود.
بعد از این که به جکسون کمک میکنند وارد کابین خلبان شود و آهنگ «منطقه خطر» شروع به پخش می شود، جکسون بسیار هیجان زده میشود.
چاد می گوید: «این تجربه ای است که امیدوارم او هرگز فراموش نکند».
در این لحظات شاد، تریسی در مورد رابطه خود با چاد فکر می کند.
تریسی می گوید: «وقتی ازدواج می کنید می دانید که دوست پسر شما به عنوان یک شوهر قرار است چگونه باشد. اما وقتی صاحب فرزندی می شوید نمیدانید که او چقدر پدر بااستعدادی خواهد بود». چاد و تریسی به عنوان کمک خلبان او، می گویند شکی نیست که شادی هالووین برای جکسون به نقطه جدیدی خواهد رسید.