وندی استوکس در ایوان جلویی خود در امتداد جادهی اصلی در یوبوی بریتیش کلمبیا، منتظر آمدن باب است. وندی میگوید “باب نماد یوبو است.” باب سالهاست که مرتبا به دیدن وندی میآید. وندی میگوید “بیرون مینشینم و قهوهام را مینوشم و با او صحبت میکنم.
او صدایی شبیه شیهه درمیآورد و من آن را تکرار میکنم.” وندی با لبخند میگوید “یک بار در ایوان عطسه کرد. من هم عطسه کردم. شاید این موهبتی باشد که از عطسهی او من هم عطسهام گرفت. نوهی من این کار او را بامزه میدانست.”
باب گلهای از گوزنهای روزولت را رهبری میکند که تمام وقت در این شهر زندگی میکنند. این گله شامل دنیس، مستر هالیوود (به دلیل ظاهر خوشقیافهای که دارد) و هاوارد است. وندی میگوید “در حال حاضر ما هاوارد را کله بانوجی صدا میزنیم. چون بانوجی روی شاخش از یک طرف آویزان است.”
او اضافه میکند که به نظر نمیرسد به هاوارد آسیبی رسیده باشد، و شاخهای او (همراه با بانوج) به طور طبیعی در بهار میافتند. چون باب بعضی وقتها برای مردم مزاحمت ایجاد میکند، همه طرفدار او نیستند. اگر باب یا گلهاش مجروح یا مریض شوند، وندی مسئول تماس با افسر حفاظت است. وندی میگوید “اگر برای چند روز باب را نبینم، نگران میشوم.”
وقتی این اتفاق میافتد، وندی سوار ماشین میشود و به دنبال باب میگردد. او تمام جاهایی را که گوزنها دوست دارند بروند، میشناسد. وندی میگوید “حالا به خاطر پیر شدن و ظاهرش، کمی بیشتر نگران باب هستم.” باب در حال کاهش وزن است و تقریبا 12 ساله است و به عمر متوسط یک گوزن نزدیک شده است.
به همین دلیل است که یکی دیگر از ساکنان یوبو، مونیکا اش، تصمیم گرفته است برای جمعآوری کمک مالی برای ایجاد مجسمهای در اندازهی واقعی از باب، کمپینی راهاندازی کند. مونیکا میگوید “باب به نوعی خصوصیت مشترک تمام شهر است. شما خواه در بخش جدید شهر زندگی کنید، خواه در بخش قدیمی، او افراد این شهر را گرد هم میآورد.”
وی میگوید “شما چه در شهری عظیم زندگی کنید چه در شهری کوچک، چیزی وجود خواهد داشت که همهی شما را دور هم جمع کند.” چیزی که از تفاوتهای ما فراتر میرود و انسانیت ما را تقویت میکند. چیزی که در یوبو به نظر میرسد گوزنی به نام باب باشد.